به ترس از این سن ای خدااااااااااا

Music * ZAKHAR

کاش بودی چه قدر دل تنگه حضورت هستم ............. کاش تصویرت نفس میکشید.....................

سلام مادر بزرگ 

کاش زنده بودی و میدیدی ...

که بالاخره بزرگترین ارزوی من براورده شده است ..

بدترین ارزویی را میگویم که یک کودک میتواند ارزو کند :

"بزرگ شدن"

.....

کوچیک که بودم...

شاید باورت نشه ولی دنیا یه جوری دیگه بود ...

قسم می خورم که راست میگم ...

خیلی چیزا الان هست که اون موقع نبود>از طرفی خیلی چیزها هم اون موقع بود که الان نیست .... ترجیح 

میدم الانی هارو نداشتم و اون موقع ها رو داشتم ...

کوجیک که بودم ...

اره ...دنیا یه جور دیگه بود..

/......

در مقابل تقدیر خداوند مثل کودکی یک ساله باش ...!

وقتی او را به هوا می اندازی >می خندی ..

چون ایمان داری که تو او را خواهی گرفت...

......

اکنون که بزرگ شده ایم...می ترسیم از حوادث ...نمی دانی ایمانمان را کجا جا گذاشته ایم....

........

گاهی دلت از سن و سالت می گیرد...

میخواهی کودک باشی ...

کودکی به هربهانه ای به اغوش غمخواری پناه می برد 

و اسوده اشک می ریزد

بزرگ که باشی 

باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی...

......

دیشب میگه :بابایی فردا فلان چیز رو برام بخر .

بهش میگم :باشه

میگه :البته اگه زنده بودی !!!!

==========

با خودم می اندیشم که کودکان >در کمال صداقت و بهتر از ما به "بی اعتبار دنیا "اگاه هستند...

......

شادی

تاجی که من در کودکی

همواره بر سر داشتم ..

.......

شادی کودکانه بعداز یاد گیری دوچرخه سواری..

======

انار ترک برداشت کودک دست برد وانار ترک خورده را از شاخه چید.

کودک با خود گفت راز رسیدن همین بود ... ترک خوردن 

======

برای رسیدن .کافی است انار دل ترک بخورد....

.....

 سال های کودکی  دل ز غصه درو بود 

ماهی خیال من حوضش از بلور بود 

یک درخت سبز بود .زیر سقف اسمان 

من به گاهواره ای>گربه ای کنارمان

ناگهان شبی بلند>از سرم عبور کرد

بند گاهواره را>تاب داد و دور کرد

 برگ  های خسته را>دسته دسته باد برد

قصه های خوب را>مادرم ز یاد برد

سال ها گذشته باز>حوض خالی >اب نیست

گاهواره ام کجاست؟خواب هست و تاب نیست .

...

من 10 تا سیب دارم من 9 تاشو میخورم <چتدتا سیب میمونه ؟؟ 

ساناز کوچولو :همون یکی رو هم  ور دار بخور بدبخت سیب نخورد!!!

من.!..!!

......

ما را از کودکی به جدایی ها عادت داده اند <همان جایی که روی تخته سیاهمان 

نوشتند:خوب ها /بدها 



نظرات شما عزیزان:

حسن
ساعت21:28---1 آبان 1393
یادش بخیر . دوران بچگی
دوست بودیم . اما الان ...
چن سالی میشه ندیدمش
پاسخ:اره عزیزم به امیدروزای خوب


َََAref
ساعت21:13---1 آبان 1393
خخخخخخخ

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 1 آبان 1393برچسب:,ساعت 20:11 توسط siLA 17 |

آخرين مطالب
Design By : ghalebeweblog.ir